TOREH
About
*Gallery
*
*
*
*
*Links
Email

Sign View

صفحه اصلي

آرشيو

 دنياي يك ايراني

 شاعرانه ها

 سوبان

 عباس حسین نژاد

 

 

 

Welcome

Bar


 

٭


اه! كلي حالم رو گرفت! اصلا همه حس و ذوق نوشتنم رفت.حالم ازش به‏هم مي‏خوره
مريم




Bar

٭


باور كن اعتماد
از قلبهاي كال
بار رحيل بسته
و مهرباني ما را
خشم و تنفر افزون
از ياد برده است
باور نمي‏كني؟
كه حس پاك عاطفه در سينه مرده است؟
مريم




Bar

٭



هر وقت توي آب يه آدمي رو مي‏بينم
كه سر و ته وايساده
نگاهش مي‏كنم و هرهر مي‏خندم
گو اينكه نبايست اين كار رو بكنم
چون شايد توي دنياي ديگه‏اي
در زمان ديگه‏اي
در جاي ديگه‏اي،
چه بسا درست وايساده همون آدم
و اين منم كه سر و ته وايسادم
مريم




٭


.مثل هميشه پر حرفم براي گفتن و مثل هميشه به نوشتن رو مي‏آرم. و باز مثل هميشه، حتي قلم هم قاصر است از نوشتن اندكي از حرفهاي درونم. كاش مي‏تونستم راحت بنويسم.‏
از عصر كه فهميدم پدربزرگت فوت كرده، خيلي دلم گرفته. از خودم بدم اومد. چون تمام اين هفته‏اي كه ازت بي‏خبر بودم، فقط تونسته بودم عصباني باشم كه چرا خبري ازت نيست. هيچ به فكرم خطور نكرده بود كه ممكنه اتفاقي افتاده باشه، نگران نشده بودم.‏
مي‏دونم، بهتر از هر كسي مي‏دونم كه بر خلاف ظاهر بي‏احساس و شايد گاهي حتي خشنت، قلبي داري به بزرگي يه دشت شقايق و محبتي بي‏ريا به زلالي آب. فهميدنش برايم كار سختي نيست. اينو هميشه از عمق چشمات مي‏شه فهميد. به شرطي كه تحت تاثير ظاهرت قرار نگيرند.‏
فكر مي‏كني براي چي تا حالا ازت نبريدم؟! براي چي حرفهاي نامهربانت من را از تو دور نمي‏كنه؟ براي چي بعد از تمام قهرها و دعواها باز هم دلتنگت مي‏شم؟!!‏
مي‏دونم كه ممكنه بعد از خوندن همه اينا، يه چيزي بنويسي اون بالا و بهم بخندي. يعني ازت بعيد نيست! اما اگر فكر كردي من ناراحت مي‏شم كور خوندي!‏
خب! مي‏دوني كه بلد نيستم تعارف كنم و رسمي حرف بزنم. نمي‏تونم بگم انشاا... غم آخرتون باشه، چون مي‏دونم دروغه. مي‏دونم مرگ حق است و هميشه هست و هيچ گريزي ازش نيست. پس فقط در صورتي مي‏شه غم آخر، كه نفر بعدي خودت باشي! كه اونم بعيده به نظرم! درويش مصطفا را يادته؟ “امتحانه‏ها! حكماً امتحانه. سخت باش. يا علي مددي!”‏ ديگه هم غصه نخور و زود خوب شو و بيا اينجا. آخه من دست تنهام. خب؟؟ منتطرم‏ها!!‏:)‏

مريم




٭

يه شعري هست، با اينكه خيلي طولاني هستش، اما ارزش خوندن داره. مناسبت هم داره. پس با حوصله تا تهش رو بخون


ضريح گمشده

عشـق من! پاييز آمـد مثـل پار
باز هـم، ما باز مانـديم از بهار

احتراق لاله را ديديم ما
گل دميد و خون نجوشيديم ما

بايد از فقدان گل، خونجوش بود
در فراق ياس ، مشكي پوش بود

ياس بوي مهرباني مي‏دهد
عطر دوران جواني مي‏دهد

ياس ها يادآور پروانه‏اند
ياس ها پيغمبران خانه‏اند

ياس ما را رو به پاكي مي‏برد
رو به عشقي اشتراكي مي‏برد

ياس در هر جا نويد آشتي است
ياس دامان سپيد آشتي است

ياس يك شب را گل ايوان ماست
ياس تنها يك سحر مهمان ماست

بعد روي صبح پرپر مي‏شود
راهي شبهاي ديگر مي‏شود

ياس مثل عطر پاك نيتست
ياس استنشاق معصوميتست

ياس را آيينه‏ها رو كرده‏اند
ياس را پيغمبران بو كرده‏اند

ياس بوي حوض كوثر مي‏دهد
عطر اخلاق پيمبر مي‏دهد

حضرت زهرا دلش از ياس بود
دانه‏هاي اشكش از الماس بود

داغ عطر ياس زهرا زير ماه
مي‏چكانيد اشك حيدر را به چاه

عشق محزون علي ياس است و بس
چشم او يك چشمه الماس است و بس

اشك مي‏ريزد علي مانند رود
بر تن زهرا گل ياس كبود

گريه آري گريه چون ابر چمن
بر كبود ياس و سرخ نسترن

گريه كن حيدر! كه مقصد مشكل است
اين جدايي از محمد مشكل است

گريه كن زيرا كه دخت آفتاب
بي‏خبر بايد بخوابد در تراب

اين دل ياس است و روح ياسمين
اين امانت را امين باش اي زمين

گريه كن زيرا كه كوثر خشك شد
زمزم از اين ابر ابتر خشك شد

نيمه شب دزدانه بايد در مغاك
ريخت بر روي گل خورشيد، خاك

مدفن اين ناله غير از چاه نيست
جز تو كس از قبر او آگاه نيست
مريم




Bar

٭


سلام
من نوشته ها ی تو رو نمی تونم بخونم)):ازون فونت اشغالا می شه .از تو ادیت خوندم - راستی تولدتم مبارک- نمی دونی چه قدربی احساسم الان.........حال خودمم ندارم .می گم چرند نوشتن به پروجه ها تون لطمه نرنه؟؟
--------------------------------


0 نظر

٭

سه شنبه،اول مرداد
امروز تولد منه.‏


تولدم مبارك


اما همه ديروز به من تبريك مي‏گفتند.حتي دوستهاي اينترنتي هم ديروز به من ميل زده بودند و تبريك گفته بودند! شايد بگي حالا مگه چي شده كه اينقدر گير دادي؟!
آخه تو كه نمي‏‌دوني! روز 31 تير براي من يادآور چيزيه كه تا آخر عمر، فراموشش نمي‏كنم :( و همه انگار دست به يكي كرده بودند كه اونو يادم بندازند.‏
آهاي! با توام! تو ،كه مي‏دونم هيچوقت اينا رو نمي‏خوني! هرجا كه هستي، اگر صداي منو مي‏شنوي، تولدت را كه ديروز بود، بهت تبريك مي‏گم! اميدوارم سالهاي سال زير سايه حق زندگي خوبي داشته باشي و بعدها وقتي گذشت زمان روي خاطرات تلخت سايه انداخت، سعي كن منو ببخشي و باور كني كه من هيچوقت زير قولم نزدم و نامردي نكردم. فقط همون تقديري كه هميشه ‏ازش مي‏ترسيدم به سراغم اومد. من مجبور شدم. باور كن:(‏


----------------------------------


فراموش كردن! خيلي سخته! مخصوصا وقتي به چيزي عادت كرده باشي و يهو تصميم بگيري كه از همين الان كاملا تركش كني! مثل آدمهاي معتاد كه مي‏خوان ترك كنند.منم در حال ترك هستم. نمي‏دونم دقيقا ترك چي.چون وقتي تصميم به ترك گرفتم هنوز پي به ماهيت واقعيش نبرده بودم. احساس بدي دارم. احساس آدمي كه به دوستش خيانت مي‏كنه. آخه من قول داده بودم، قول داده بودم كه هيچوقت هيچوقت تركش نكنم، مگر اينكه بميرم يا اينكه كسي منو مجبور كنه.اما الان هيچكدوم اين چيزها پيش نيومده، فقط من يه دفعه تصميم گرفتم كه ترك كنم! به همين سادگي! البته نه به همين سادگي، چند هفته بود كه از خواب و خوراك افتاده بودم. همش با خودم كلنجار مي‏رفتم كه بفهمم چي مي‏خوام. چيكار كنم بهتره؟! كدوم راه درست‏تره؟ تا بالاخره به اين نتيجه رسيدم كه فراموش كردنش بهترين كار بايد باشه! براي من البته! الان هم عين كساني كه تو خواب راه ميرن زندگي مي‏كنم! يه جورايي گنگ و گيجم. فقط خودم را و سرنوشتم را سپردم دست خدا! هرچي كه اون بخواد و صلاح باشه من راضيم!‏ فقط...! خدايا! خيلي بهم سخت نگير. من هنوز خيلي ضعيفم. ممكنه ساقه‏ام بشكنه حتي با يه نسيم! پس زندگيم را طوفاني نكن. دستم را بگير و من را از توي اين گرداب بكش بيرون. كمكم كن تا همه چيز راحت تموم بشه! من تمام اميد و توكلم به توست. چون تو...!‏


----------------------------------


!بارون وسط تابستون هم خيلي حال ميده‏ها! نمي‏دوني ديشب چه باروني اومد:) من داشتم ذوق‏مرگ ميشدم! خدايا! شكر، شكر، شكر. من مطمئنم كه اين بارون هديه تولدم بوده! و زيباترينش هم بوده:) اما بيچاره تو كه تهران نيستي تا اين بارون ناب تابستاني را ببيني دلم برات سوخت
(اشتباه نكنيد! منظورم اين دوستم بود كه با هم اين وبلاگ رو ساختيم) آخه ...!‏
مريم




Bar

٭


!ببين، به نظر من صفحه‏مون بي‏ريخته! عوضش كن

0 نظر

٭


مغزم يخ زده انگار!



مريم




٭


اه! بابا حوصله‏ام سر رفت از اين كار مزخرف! منظورم فارسي تايپ كردن است. خوب سخته ديگه:(


تا بخوام يه جمله را بنويسم، به تهش كه برسم يادم ميره كه اصلا چي مي‏خواستم بگم! براي همين كلي كله را كار انداختم و تصميم گرفتم اول توي كاغذ بنويسم، بعد منتقل كنم اينجا! فكر خوبيه‏ها!! :D
مريم




Bar

٭


تاب بنفشه مي‏دهد طره مشك‏ساي تو
پرده غنچه مي‏درد خنده دلگشاي تو
مريم




Bar

 
*