TOREH
About
*Gallery
*
*
*
*
*Links
Email

Sign View

صفحه اصلي

آرشيو

 دنياي يك ايراني

 شاعرانه ها

 سوبان

 عباس حسین نژاد

 

 

 

Welcome

Bar


 

٭

سلام
آره خيلي خوش گذشت!! خيلي!
ايني كه گفتي قرص چيه؟؟ خيلي آشناست اسمش!
مي دوني، با همه توصيه هايي كه از طرف تو و دوستات شد كه win با سرويس پك 2 نخرم، من اين بار مي خوام علاوه بر اين n تا cd عين هم از سرويس پك 1، 2 را هم بخرم!!
چون نه فارسي دارم با اين cdها! هر 30 ثانيه هم ويندوزم error ميده!! يه errorهايي كه به عمرم نديدم!!
يه فايل هاي ويروسي هم كه default هست رو كامپيوتر، Norton هر دفعه فقط زحمت مي كشه بهم اخطار مي ده، عرضه نداره نيستشون كنه!!
زهرا


0 نظر

Bar

٭


در عرض 12 ساعت گذشته، 6 تا ايبوپروفن خوردم!
ركورد خودم را شكستم! چون تو تمام عمرم به تعداد انگشتهاي دستم حتي استامينوفن هم نخورده بودم.
ديگه خودت ببين كه ركوردم چه خفن بوده.
راستي امروز با من خوش گذشت بهت؟
مريم


0 نظر

Bar

٭

سلام
مي خواستم بپرسم كدوم برج را واسه خودكشي انتخاب كردي؟؟
ميلاد؟؟
تو پست بعديت حتما مي رسيم بهش
زهرا


0 نظر

Bar

٭


...اي سرنوشت از تو كجا مي توان گريخت
من راه آشيان خود از ياد برده ام

يك دم مرا به گوشه راحت رها مكن
با من تلاش كن كه بدانم نمرده ام

اي سرنوشت مرد نبردت منم بيا
زخمي دگر بزن كه نيفتاده ام هنوز

شادم از اين شكنجه خدا را مكن دريغ
روح مرا در آتش بيداد خود بسوز

اي سرنوشت هستي من در نبرد تست
بر من ببخش زندگي جاودانه را

منشين كه دست مرگ ز بندم رها كند
محكم بزن به شانه من تازيانه را
مريم


0 نظر

Bar

٭


هيچكس اينجوري به جون زندگي خودش نمي افته كه من افتادم.
هيچكس اينجوري تيشه به ريشه خودش نمي زنه كه من دارم مي زنم.
هيچكس دشمن ترين دشمن خودش نمي شه كه من شدم.
هيچكس اينجوري تو روي خدا نمي ايسته كه من ايستادم!
هيچكس اينقدر راحت همه چيزشو دور نمي ريزه كه من ريختم.
اعتقاد؟ ارزش؟ شخصيت؟ غرور؟...
اوووه! چقدر همه شون به گوشم غريب و مسخره ميان! حتي اونقدرها هم به خودم زحمت گاهي فكر كردن بهشون را نمي دم.
همه چيز را تو مغزم پس مي زنم.
حال. همه چيز تو حاله. نه گذشته معني داره و نه آينده اهميت.
حال. همه اش حال!!
كم كم از خودم مي ترسم. چيزي كه تو من متولد شده و داره بزرگ مي شه و قد مي كشه، چيز زشت و ترسناكيه، كه من خوب خوب دارم تغذيه مي كنمش. به رشدش كمك مي كنم. ولي خودم مي دونم كه اين بچه، اين موجود، اين مولود(!!!) يه روزي اونقده قد مي كشه كه خودم را هم له ميكنه. همه چيز را خراب و داغون مي كنه. به آتيش مي كشه. و اولين قربانيش خودم خواهم بود.
واي!
كي باور مي كنه كه اين مني كه من مي بينم، منم؟!!
مريم


0 نظر

Bar

٭

ای پیش پرواز کبوترهای زخمی !
بابای مفقود الاثر ، بابای زخمی !
.
دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر
پس کی ؟ کی از حال و هوای خانه غم پر ؟
.
تا یاد دارم ، برگی از تاریخ بودی
یک قاب چوبی روی دست میخ بودی
.
توی کتابم ، هر چه بابا آب می داد
مادر نشانم عکس توی قاب می داد
.
اینجا کنار قاب عکست ، جان سپردم
از بس که از این هفته ها سرکوفت خوردم
.
من بیست سالم شد ، هنوزم توی قابی
خب یک تکانی لااقل ، مرد حسابی !
.
یک بار هم از گیر و دار قاب ، رد شو
از سیم های خار دار قاب رد شو
.
برگرد تنها یک بغل بابای من باش
ها یک بغل برگرد ، تنها جای من باش
.
ای دستهایت آرزوی دستهایم
ناز و ادایم مانده روی دستهایم
.
شاید تو هم شرمنده یک مشت خاکی
یک مشت خاک بی نشان و بی پلاکی
.
عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است ...
یک چفیه و یک ساک هم باشی ، قبول است ...
.
تنها تلاشش انتظار است و سکوت است
پروانه ای که توی تار عنکبوت است
.
امشب عروسی می کنم ، جای تو خالی
پای قباله ، جای امضای تو خالی ...
.
ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش
یک بار هم بابای معلوم الاثر باش ...
. * عبدالعظیم زارع
--------------------------------------------------------------------------------
منبع " خبرگزاري مهر "


0 نظر

Bar

 
*