TOREH
About
*Gallery
*
*
*
*
*Links
Email

Sign View

صفحه اصلي

آرشيو

 دنياي يك ايراني

 شاعرانه ها

 سوبان

 عباس حسین نژاد

 

 

 

Welcome

Bar


 

٭

سلام
این آبدارچی طبقه سوم بدجوری گیر داده به من!!هر چی تند از جلوش رد می شم نبینتم میدوه جلو میگه خسته نباشید!!از صبح nبار حالمو پرسیده!!!از بس زن ندیده فکر میکنه من از فضا اومدم!!آبدارچی خودمونم اول همینطوری بود 20 بار میپرسید شماناهار خوردین؟؟
انگار جنس مونث سالهاست در اینجا منقرض شده، بعضی ها شون مثل فرشته ها با آدم برخورد میکنن بعضی هاشونم اصلا قفل میکنن زن میبینن سلامم یادشون میره!!


0 نظر

٭


به فرمان غمزه هاي دل نمي توان بود. گاه چنان بايد كه پنجه هاي زمخت درون سينه فرو كني، قلبت را چون پرنده اي زيبا از قفس برون بكشاني و شمروَش آن را در مشت بفشاري و بكوشي تا درد در چهره ات بر نتابد.
با اينهمه دل مي تپد. در تب و تاب مي تپد. با تو كه روح به آهن پرداخته اي در كشمكش است. او نيز خود را مي جويد. پشتيبان رويش خود در سينه ات فرياد مي كند. با تو كلنجار مي رود...
مريم


0 نظر

Bar

٭

سلام
آقا من نميتونم از اينجا ننويسم الان!!از بس اوضاع خنده داره!!جناب رئيس نيومده امروز،کويته ها!!:))
آقاي امامي که داره کنار من بازي ميکنه با کامپيوتر،اونم بازي با صداي تيروبوق....
جناب موسوي که از صبح هر چي تلفن داشت زد، فقط مونده خارج کشور زنگ بزنه!از ظهرم غيب شده يه لحظاتي آن ميشه!!
آقاي نعمتي داره کارهاشو انجام ميده خيلي مرد شريفيه،الانم داشت ناهار ميخورد يه لقمه حليم

بادمجون گرفت داد به من:) مردم از ذوق!!
آقاي جهاني هم گوشي رو ميذاره زمين موبايلش زنگ ميزنه و بالعکس،برام سواله روزي چند نفر به اين زنگ ميزنن؟؟آهنگ موبايلش شده موزيک متن،خوابهاي طلاييم هست:)
من هم دارم خودمو با کامپيوتر خفه ميکنم مجله کامپيوتر، کتاب آموزشي،سايت آموزشي....تو خونه عمرا اینهمه وقت بذارم یه نرم افزار یاد بگیرم!! وسط کار خیلی لذت بخشه آموزش!!
آقای امامی الان همه رو دوغ مهمون کرد، دلم نمیخواد نمیدونم چرا برداشتم!!
فعلا اوضاع خطریه بای ،اینو صاف کن!!


0 نظر

٭


اي دل من ، دل من ، دل من
بينوا ، مضطرا ، قابل من
با همه خوبي و قدر و دعوي
از تو آخر چه شد حاصل من
        جز سر شكي به رخساره ي غم ؟
آخر اي بينوا دل ! چع ديدي
كه ره رستگاري بريدي ؟
مرغ هرزه درايي ، كه بر هر
شاخي و شاخساري پريدي
        تا بماندي زبون و فتاده ؟
مي توانستي اي دل ، رهيدن
گر نخوردي فريب زمانه
آنچه ديدي ، ز خود ديدي و بس
هر دمي يك ره و يك بهانه
        تا تو اي مست ! با من ستيزي
...!
مريم


0 نظر

Bar

٭

سلام
چرا بعضی کیبوردها "ی" رو فارسی داره بعضی عربی؟؟یا "ک" رو؟چه جوری میشه همه رو یه دست کرد فقط فارسی باشه!!؟؟راه حل فونتی نمیخوام،شیفت یا Alt+کد هم نه!!غیر اینا راهی هست؟؟

0 نظر

Bar

٭


خب اين نوشته را پاكش كردم. ديگه هم هيچ نمي گم. اينجوري همه چيز درست مي شه؟ البته چه فرقي مي كنه!‌چون به هر حال با گفتنش هم كه هيچي درست نمي شه!
***
يه سرگرمي جديد پيدا كردم. متن شعرهايي كه شهرام ناظري خونده در ميارم،‌ ميرم تو سايت www.iransong.comوارد مي كنم!! اونقده حال مي ده!
***
من هنوز جنون آنيم مياد!
مريم


0 نظر

Bar

٭


دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد

در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس
یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد

تو را بر در نشاند او به طراری که می آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد

به هر دیگی که می جوشد میاور کاسه و منشین
که هر دیگی که می جوشد درون چیزی دگر دارد

نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد

بنال ای بلبل دستان ازیرا ناله مستان
میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد

بنه سر گر نمی گنجی که اندر چشمه سوزن
اگر رشته نمی گنجد از آن باشد که سر دارد

چراغست این دل بیدار به زیر دامنش می دار
از این باد و هوا بگذر هوایش شور و شر دارد

چو تو از باد بگذشتی مقیم چشمه ای گشتی
حریف همدمی گشتی که آبی بر جگر دارد

چو آبت بر جگر باشد درخت سبز را مانی
که میوه نو دهد دایم درون دل سفر دارد

(اومدم bold کنم دیدم همش میشه! از خیرش گذشتم!)
مریم


0 نظر

Bar

٭


تا حالا شده تو زندگیت به چیزی بر بخوری که خیلی دلت بخواد داشته باشیش؟ داشتنش هم در توانت باشه و هم با هیچ قانون و عرف و شرعی مغایرت نداشته باشه؟ اما نذارن که تو اونو داشته باشی. نمی فهمی هم چرا نمی ذارن. با دلت هم نمی تونی کنار بیایی که بی خیالش بشه.
می دونی چی می شه؟
حسرتش تا آخر آخر عمر تو دلت می مونه. تا همیشه. می مونه.
مریم


0 نظر

Bar

٭


امروز از ظهر بد اخلاق بودم. یه ذره اش برای گیرهای زیاده از ظرفیتم بود که ندا جون باعث و بانیش بود. اما اصلش تقصیر هدی بود. تلفن زد و حرفهایی زد از روی دوستی، که دلم رو شکست. قصدش فقط و فقط محبت بود. اما خیلی ...! بعد از تلفنش کلی گریه کردم. بعدش هم مهمونی بودیم و به هر زوری بود تحمل کردم. تا اومدیم خونه رفتم خوابیدم که کسی را نبینم. از خواب که بیدار شدم، مامان اینا برام یه جشن تولد غافلگیر کننده گرفته بودن. غافلگیریش اونقده بالا بود که یه عالمه حالم خوب شد. آخه اصلا یادم رفته بود که فردا تولدمه! بعدش هم یه پیغام از مسافر کوچولو که فکر نمی کردم عمرا یادش باشه.
بعضی وقتها چیزهای کوچیکی مثل این کافیه برای اینکه آدم کلی شارژ بشه.
(جدی تاریخ اینجا جلو افتاده. اینو من 31 تیر نوشتم. تولدم که اول مرداده)
مریم


0 نظر

Bar

Bar

٭


چه خوب بود اگه همه آرزوهاي آدم به اين زودي بر آورده مي شد.
پروژه را داديم و نمره هم گرفتيم و پاس هم شديم و به خير و خوشي هم تموم شد. تازه از پروژه خوشش اومد تقدير هم به عمل آورد ازمون!
حالا تنهايي كجا برم؟
امروز يه نفر را غير منتظره ديدم. وقتي ديدمش تازه يادم اومد كه آخي، دلم چقدر تنگ شده بوده براش نمي فهميدم.يه دل تنگي كهنه. ازون دلتنگيها كه مي مونه و بوي كهنگي مي گيره. بوي موندگي. مثل زير زمين خونه هاي قديمي!!
ديگه هم دلم سبلان نمي خواد. اگر هم بخواد تنهاييشو مي خواد!
حواس هم درستش اينه كه تو مي گي. منم وقتي پست كردم نوشتمو و خوندم فهميدم غلطه اما اصلا حسش نبود كه درستش كنم. هميشه كه نبايد آدم همه چيز را درست بنويسه!
راستي من نفهميدم كه تو كجايي كه زشته اونجا وبلاگ بنويسي؟
حوصله پيدا كردن مشكل تاريخ را هم ندارم. مردم اين چند وقته همش اين وبلاگ يه چيزيش مي شه.

مريم


0 نظر

٭

سلام
وقت ندارم!!اینجا خیلی ضایعه من وبلاگ بنویسم،الانم صبح زوده کسی نیومده!!
نمیخوای یه زنگ بزنی؟؟
من چیزیم نیست از خدا هم طلب ندارم،چی بنویسم؟؟
راهنماییم کن!
راستی امروز صبح 28 تیره!!چرا تاریخمون جلوست؟؟
زهرا

0 نظر

٭


در این لحظه اولین آرزوم اینه که زودتر صبح بشه و ما پروژه مون به یه نوایی رسیده باشه و تحویل بدیم و استاد هم گیر نده و نمره هم خوب بده پاس شیم و به خیر و خوشی تموم شه بره پی کارش.ان شاءالله.
بعدش تنهایی پا شم برم یه جایی.که این آرزو خیلی دست نیاقتنی به نظر میاد!! اولین مشکل همون تنهایی هست که هیچوقت حاصل نمی شه! البته بدیهی هست که منطورم تنهایی فیزیکی و بیرونی هست، نه درونی. توی این دنیای شلوغ، با این همه آدم دور و برت که از بس دوستت دارن حتی یه لحظه هم تنهات نمی ذارن، چه جوری می شه تنها شد؟ آدمها نمی دونم چرا نمی فهمن که هر کسی، احتیاج داره که گاهی با خودش باشه فقط! بدون حتی نزدیکترین ترین ترین آدم زندگیش! چرا مساله به این سادگی واقعا فهمش باید اینقده سنگین باشه؟
بعد از همه این چیزهایی که به هم بافتم، تازه می رسیم به قسمت دوم، اونم اینه که حالا اگه وقت کردی تنها بشی و بری جایی، واقعا کجا می شه رفت؟
که من ترجیحا تا حل نشدن قسمت اول، به دومیش فکر نمی کنم.
تازه شاید هم عروسی نرگس نرم. که اگه نرم خیلی ناراحت می شه. اما در شرایطی ممکنه رفتن هم برام ممکن نباشه خیلی!
کاش می تونستم برم سبلان!!
مریم


0 نظر

Bar

٭


CST, چی می تونه باشه؟
تو کجایی پیدات نیست؟ به همون انگلیسی نوشتنت هم راضی بودم به خدا.
نصف شبی بی خوابی زده به سرم. مغزم در حد پروژه و اینا نمی کشه الان! اما خوابم هم نمی بره خب! هیچکس هم نیست اینجا!
دوباره دلم یه عالمه چیز می خواد. اما دیگه اینجا نمی گم چی.
دلم می خواد...
از دست عمه جان هم دلخورم. کاش هواسش را جمع بکنه که هر چی به فکرش می رسه، تندی نگه. مخصوصا درباره من!
اگه مردم اونقدر که هواسشون به زندگی و کارهای اطرافیانشون هست، به زندگی و کارهای خودشون توجه می کردن، دنیا گلستان می شد. اصلا بهشت می شد.
کاش دلم اینهمه چیزهایی که نباید بخواد را نمی خواست. زندگی به مراتب راحت تر می شد.
مریم


0 نظر

Bar

٭


خدايا! من خيلي بهت بدهكارم، درست!
اما تو به اين بزرگي، زشته به من بدهكار بموني. توي قوي، به من ضعيف. توي بزرگ به من كوچيك. توي عظيم به من حقير.
خدايا! يه چيزهايي تا آخر عمر توي دلم مي مونه. نمي دونم بگم از تو مي مونه يا از زندگي، اما مي مونه.
اينم يكي از اون چيزها.
تا حالا 2 تا طلبم!
حواست هست؟ 2 تا به من بدهكاري. كم كم! 2 تا براي تو خيلي زياده ها!
مي مونه. مي مونه....
مريم


0 نظر

Bar

٭


دوري آسان نبود. دوري از رفيق روز و شب، از همراه هميشه، آسان نبود. اين به زبان آسان مي آيد. تا دستي به پيكر تو چسبيده است و با تو هست، اين دست را حس نمي كني. شايد در نمي يابيش. اما هنگام كه چيزي، نيرويي، خنجري كه نمي بينيش، دست از تن تو بر مي كند، آن را از تو مي ستاند، تو پنداري تازه به آن آگاه مي شوي، آن را حس مي كني، در مي يابيش و نبودش چاه ژرفيست در كنار تو...
مريم


0 نظر

Bar

 
*