TOREH
About
*Gallery
*
*
*
*
*Links
Email

Sign View

صفحه اصلي

آرشيو

 دنياي يك ايراني

 شاعرانه ها

 سوبان

 عباس حسین نژاد

 

 

 

Welcome

Bar


 

٭


مرسي خدا! دستت درد نکنه!
يه کاري مي کني که آدم بگه ديگه هيچوقت هيچي ازت نمي خوام!!
همينو مي خواي؟ که ديگه هيچي ازت نخوام؟ خب! پس بابت همه وقت هايي که ازت گرفتم معذرت مي خوام! ديگه هيچي ازت نمي خوام! ديگه صدامو نمي شنوي، تا وقتي زنده هستم...
مگر اينکه...!!
حوصله ام سر رفت از رابطه يه طرفه اي که باهات دارم. احساس آويزوني مي کنم....
ديگه هيچوقت، هيچوقت، هيچوقت صدامو نمي شنوي... مزاحمت نمي شم...! تا ابد...!

بهل كاين آسمان پاك
چرا گاه كساني چون مسيح و ديگران باشد
كه زشتاني چو من هرگز ندانند و ندانستند كآن خوبان
پدرشان كيست ؟
و يا سود و ثمرشان چيست ؟

بيا ره توشه برداريم
قدم در راه بگذاريم

كجا ؟ هر جا كه اينجا نيست
من اينجا از نوازش نيز چون آزار ترسانم
ز سيلي زن ، ز سيلي خور
وزين تصوير بر ديوار ترسانم

بيا اي خسته خاطر دوست ! اي مانند من دلكنده و غمگين
من اينجا بس دلم تنگ است
بيا ره توشه برداريم
قدم در راه بي فرجام بگذاريم....

مريم


0 نظر

Bar

٭


از صبح دلم تو حلقمه!!!
تو عمرم از اين غلطها نکرده بودم!! که براي کسي نقشه بکشم.
نقشه که کشيده بودم، اما تنهايي اجرا کرده بودم روي فرد مورد نظر!!! نه مثل حالا که يه لشکر آدم، اعم از دوست و آشنا و همکار و خانواده و ... بسيج شدن براي اجراي يه نقشه!!
از يه طرف هيجان قضيه بالاست و همچين زندگي يه تکوني مي خوره، از طرفي هم فکر رو شدن دستمون دلمو تو حلقم نگه داشته بد فرم!!!
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآييييييييي!!!!!
يکي بگه اين چه غلطيه داري مي کنييييييييي؟!؟!!!
خدا کنه اقلا جواب بده اين همه انرژي و نقشه و مغز و ...
قربونت خدا! خودت هواي کار رو داشته باش!
مريم


0 نظر

Bar

٭


انگار دنيا رو بهم داده بودن، وقتي فهميدم که همه اون چيزها، فقط توهمات مغز ناسالم من نبوده!! خدايا ممنون!
اما حالا وضعيتم از متوهم به وضعيت به شدت نگران تغيير کرده.
حالا روند کار و زندگي و همه چيزم مختل شده.
خب! اينم خودش پيشرفت بزرگيه! نه؟!
مريم


0 نظر

Bar

٭


اين زندگي مال منه، مگه نه؟
ولي حق ندارم چيزي که مال خودمه، بسوزونم و بريزم دور، مگه نه؟
وقتي حس مي کني يه کار غلطه و نمي توني خودتو راضي کني به انجامش، اما همه همه همه حتي چهارتا جوجه کوچيکتر از خودت هم مي گن درسته و بهتره انجامش بدي، اونوقت چي کار مي کني؟
مي دونم که اگر اين کار را بکنم و حس من درست گفته باشه، يعني زندگيمو سوزوندم.
اما اگر انجام ندم و همه همه همه درست گفته باشن، تا آخر عمرم نمي تونم شماتت همه همه همه را تحمل کنم!!!
دلم مي خواد سنگ مي بودم. هيچي حس نکنم. هيچي نخوام. از هيچي دردم نياد. از هيچي خوشم نياد....
فقط بگذرونم اين زندگي لعنتي را....
لعنتي....
مريم


0 نظر

Bar

٭


مي فهمم... خوب مي فهمم... فقط در صورتي تا ابد باهات مي مونه که زندگيت تا ابد همين جوري باشه... خدا نکنه... من مي گم بعضياشو بنويس، شايد باعث بشه کمتر بهشون فکر کني.

سئوال
وقتي با حلق شوق گفتي يا عشق
راهي بسيار نيست ديگر تا عشق
بي ذكر سئوال سربنه در اين راه
شرط است كه شرطي نگذاري با عشق
"سهيل محمودي"


"عصر جديد"
ما
در عصر احتمال به سر مي بريم
در عصر شك و شايد
در عصر پيش بيني وضع هوا
از هر طرف كه باد بيايد
در عصر قاطعيت ترديد
عصر جديد
عصري كه هيچ اصلي
جز اصل احتمال يقيني نيست
اما من
بي نام تو
حتي
يك لحظه احتمال ندارم
چشمان تو
عين اليقين من
قطعيت نگاه تو
دين من است
من از تو ناگزيرم
من
بي نام ناگزير تو مي ميرم

"قيصر امين پور"

مريم


0 نظر

٭


سلام
یه بار دیگه هم گفته بودم،آدم بعضی وقتها یه شعر رو که میخونه میگه این شعر الان حال منه!بعداون شعره ،یه مدت میشه شعر من!گاهی یه شعر یه عمر مال آدم میمونه،گاهی یه ساعت...
بدترین حالت وقتیه که هر شعری بخونی مال تو باشه و هر روزهم که بگذره تعداد شعرهات زیاد بشن و عوض نشن....
اون روزها بدترین و تلخ ترین روزهای عمرمه!به اندازه یک ماه شعر انباشته دارم و میترسم تا ابد باهام بمونن .........
تو میفهمی من چی میگم؟؟
"زهرا"


0 نظر

Bar

٭


نوشتن خونم به شدت اومده پايين!
خدايا! لطفا خوب در موردش فکر کن، اگه يه درصد هم جاي تجديد نظر داره، خب تجديد نظر کن! ببين خدا! بيا يه بار هم به حرف من بريم جلو ببينيم چي ميشه؟!
حالم خيلي بده.
اصلا زندگيم داره مي ره تو مه! نمي دونم يه قدم جلوتر کجام!!
البته مهش موقته، مي دونم! اما تا تموم شه، من مي ميرم!
ببين خدا! آخه منطقي نيست! اين به منم ربط داره. من که دارم نظرم رو مي گم بهت. حالا تو فکر کن روش، شايد خيلي هم پرت نباشه!
دلم داره مياد تو حلقم، لحظه به لحظه اين روزها!! مي فهمي؟ دارم چلونده مي شم هر ثانيه اش؟ نمي بيني؟
تو اصلا حال مي کني که دهن منو صاف کني! بيا اين دهنم، اين خودم، همه اش مال تو!! هر کاري دوست داري باهاش بکن. ديگه باکي نيست....
مريم


0 نظر

Bar

٭


سلام
امروز دوباره تصادف کردم تو راه دانشگاه با تاکسی!!!وای خیلی وحشتناک بود،صداش تو گوشمه هنوز،نزدیک بود ماشین چپ کنه!
شیوا و آذر نوشم بودن،بنده خدا شیوا همه بدنش کوفتیده شد!!تقصیر یه مینی بوس بود که از منتها الیه سمت راست!!!داشت دور میزد بره لاین اونطرف!تاکسی لوله شد ما هم دوباره تاکسی گرفتیم واسه دانشگاه:(یه نفرم نیومد کمک ما!!تازه چی؟روز تحویل پروژه!خلاصه روزی بود!!
ولی حسابی خندیدیم،آذر نوش می گفت:زهرا، من یه چنگی زدم به دست راننده که اگه هیجاش ضرب نبینه جای چنگهای من سیاه میشه:))

"زهرا"


0 نظر

٭

خستگان را چو طلب باشدو قوت نبود
گر تو بیداد کنی،،شرط مروت نبود

0 نظر

Bar

٭


سلام
منم موافقم!
دوباره گم شد،این دومیه!یادمه دفعه اولم که دزد بردش من به همین چیزای این دفعه فکرکرده بودم!حسم اینه که تقصیر منه...یادم میره من با تمام وجود با تمام نیرو باید محبت کنم!نمیدونم چی میشه ولی شب خیلی سخت میخوابم
اخلاقم که تابلو شده،امروز نرفتم دانشگاه که آذرنوش نفهمه هنوز قاطی ام!
زندگی جان؟داری چه غلطی میکنی؟فکر کردی من اسیر تو ام؟؟عمرا!برو پی کارت!
آهای کرمهای فلزی تو ذهن من!همگی خفه شین!همه چیز عادیه،زندگی هم مثل قبل!اینقدر تو هم نلولید سرم قیژ قیژ میکنه همه نگام میکنن!!


"زهرا"

0 نظر

٭


امشب از حسرت رويت، دگر آرامم نيست
دلم آرام نگيــــــرد كــــــــــــه دلاَّرامم نيست

گــــــردش بــاغ نخواهم، نروم طَرْف چمن
روى گلــــــــزار نجويـــــم كه گلندامم نيست

مـــــــــن از آغاز كــــه روى تو بديدم گفتم:
در پـــــى طلعت اين حوروش، انجامم نيست

من به يك دانـــه، به دام تو به خود افتادم
چه گمان بود كه در ملك جهان دامم نيست؟

خـــــــاك كويش شوم و كامْ طلبكار شوم
گــرچه دانم كه از آن كامْ طلب، كامم نيست

همـــــه ايّام چو "هندى" سر راهش گيرم
گــــــر چــــه توفيقِ نظر در همه ايامم نيست

حسرت رويت
حسرت
رويت
روي تو
تو
تو
آرامم
آرام
تو...

مريم


0 نظر

Bar

٭


خيلي حرصم مي گيره از اين آدمهايي که تکليفشون با خودشون معلوم نيست!
خدا نکنه گير يکيشون بيفتي! ديوونه مي شي رسما.
يه روز همچين صميمي و دوستانه و نزديک و ... هستن که فکر مي کني چه خبره؟ يه روز ديگه يهو يه جوري رسمي مي شن که انگار نه انگار همونيه که ديروز پسرخاله بود.
و اين ماجرا ادامه داره! هر چند روز هي عوض مي شه!
اصلا با اين جور آدمها حرف نزدن بهتره.
مريم


0 نظر

Bar

٭


ديدن عاشقي آدمهاي ترسناک خيلي مي چسبه!
شعر گفتنشون بيشتر...!!!
مريم


0 نظر

Bar

 
*