TOREH
About
*Gallery
*
*
*
*
*Links
Email

Sign View

صفحه اصلي

آرشيو

 دنياي يك ايراني

 شاعرانه ها

 سوبان

 عباس حسین نژاد

 

 

 

Welcome

Bar


  1386/5/26

٭

ريسكي بس بزرگ+ تجربه اي غير قابل تكرار( شايد+) ترسي از شناخته شدن...
مهم نيست اما،
خوش بودم!
"بانو زهرا"

0 نظر

Bar

1386/5/19

٭

تصور مي كنم لحظه اي را كه مي گويي بانو همه ي اين كارها به خاطر توست!!

من مبهوت تماشايت مي كنم، پوزخند مي زنم، بعد رويم را بر مي گردانم و در جاده اي بي انتها قدم مي زنم...


آنقدر دورمي شوم كه تو زمين خوردنم را نبيني...

"بانو زهرا"


0 نظر

Bar

1386/5/13

٭

در مملکت ما يک نفریه خدمتی رو بی اختیارو ناخود آگاه (از دستش در می رود) انجام می دهد،تا هفت نسل پشت سرش را می پرستند و...آنوقت يانگوم با اين همه خدمات بشردوستانه هفته اي يکبار از قصر اخراج مي شود!!
"بانو زهرا"

1 نظر

Bar

1386/5/11

٭

اینقدر دوست دارم روزهایی را که بابا زنگ می زند برای ناهار می آید خانه!





"بانو زهرا"

0 نظر

Bar

1386/5/10 Bar

 
*